در 27 آوريل 1937، جنگنده هاي نازي از آلمان به شهر گورنيكا در باسك، ناحيه اي در شمال اسپانيا، پرواز كردند و به مدت چند ساعت بر سر مردم بي دفاع شهر بمب ريختند شهر سه روز در آتش سوخت و بيشتر مناطق اطراف تخريب گرديد. بيش از 1600 شهروند بي گناه، در واقع يك سو اهالي كشته شدند تخريب اين شهر در اسپانيا كه صرفا به عنوان يك هدف تمريني براي آغاز ماشين جنگي هيتلر به شمار مي رفت از طرف ژنرال فرانسيسكو فرانكو، رهبر كودتاي فاشيستي كه موفق به براندازي حكومت منتخب دموكراتيك اسپانيا شده بود، درخواست گرديده بود. اين رويداد سياسي وحشتناك الهام بخش گورنيكاي پيكاسو، طرح روي جلد اين كتاب بود، شاهكاري كه جنگ جهاني دوم را پيش گويي مي كرد. اين اثر نمادي از مبارزه بي پايان بشر عليه ظلم ، پرخاشگري، تروريسم، جنگ، فساد، نژادپرستي، پيش داوري، و شرارت است . اين تصوير بعد از 11 سپتامبر 2001 وسيعا مورد استفاده قرار گرفته است . گورنيكا درون مايه هاي ديرينه بشر را ترسيم مي كند كه از جمله موضوع هاي اصلي مورد بحث در علم روانشناسي سياسي هستند.

چه ارتباطی میان روان‌شناسی و سیاست وجود دارد؟ آیا روان‌شناسی و سیاست می‌توانند تحت عنوان روان‌شناسی سیاسی دنیای سیاست و تحلیل‌های سیاسی را دگرگون کنند؟ چرا بازخوانی‌های ما از وقایع سیاسی به شدت وابسته به روان‌شناسی است؟ شخصیت‌شناسی و عناصر روان‌شناسانه چگونه در تحلیل‌های سیاسی تحلیلگران را یاری می‌کنند؟ چه مصادیقی برای کاربرد روان‌شناسی در سیاست وجود دارد؟ تاریخچه روان‌شناسی سیاسی کجاست و چشم‌انداز آن چیست؟ در روان‌شناسی سیاسی از چه مسائلی بحث می‌شود و مصادیق کاربردی آن چیست؟ جان.تی.جاست و جیم سیدانیوس، در این کتاب به این سوالات پاسخ می‌دهند.

معرفی نویسندگان:
1. جان تی. جاست استاد روانشناسی و سیاست و یکی از اعضای هیئت علمی در مرکز علوم داده و همچنین مدیر مشترک مرکز رفتار اجتماعی و سیاسی در دانشگاه نیویورک است. تحقیقات او عمدتا پیرامون کلیشه‌سازی، تعصب، روابط بین گروهی، ایدئولوژی سیاسی، عدالت اجتماعی، استفاده از رسانه‌های اجتماعی و نظریه توجیه سیستم است. او بارها در مجلات علمی برتر ظاهر شده و مورد توجه رسانه‌های ملی و بین‌المللی قرار گرفته است. از او بیش از 250 مقاله و 6 کتاب منتشر شده و جوایز بین‌المللی زیادی دریافت کرده است.
2. جیم سیدانیوس استاد روانشناسی آفریقایی - آمریکایی در گروه های روانشناسی و مطالعات آفریقایی دانشگاه هاروارد است. او در دانشگاه استکهلم سوئد و در چندین دانشگاه در ایالات متحده و اروپا، از جمله کارنگی ملون، دانشگاه تگزاس، دانشگاه نیویورک، دانشگاه پرینستون و دانشگاه لس آنجلس تدریس کرده است. علایق اولیه تحقیقاتی او شامل رابط بین ایدئولوژی سیاسی و عملکرد شناختی، روانشناسی سیاسی جنسیت، تعارض گروهی، تبعیض نهادی و روانشناسی تکاملی تعارض بین گروهی است. او بیش از 330 مقاله علمی تألیف و منتشر کرده است و مهمترین سهم نظری او تا به امروز، توسعه نظریه سلطه اجتماعی، مدلی کلی از توسعه و حفظ سلسله مراتب اجتماعی مبتنی بر گروه و ستم اجتماعی است.