اقتصاد فرهنگ در فهمي موسع از اين اصطلاح اقتصاد را مقوله اي حك شده در اجتماع مي شمارد و بدين اعتبار ناگزير با جامعه و سياست پيوندي ناگسستني مي يابد. گستره اقتصاد فرهنگ بر خلاف پنداشت هاي ساده انگارانه به مدل هاي اقتصادي جذب سرمايه يا جلب مشتري و بهبود فضاي كسب و كار محدود نمي شود اقتصاد فرهنگ با الگوهاي مصرف مخاطبان ساختار طبقاتي جامعه خط مشي هاي دولت ساختار اقتصاد سياسي و جز آن گره مي خورد بر پايه اين منطق مجموعه اقتصاد فرهنگ و هنر مشتمل بر پژوهش ها يا تك نگاري هايي است كه در تقسيم كار دانشگاهي كنوني ممكن است در رشته هاي اقتصاد جامعه شناسي مطالعات فرهنگي علوم سياسي و حتي ژورناليسم تحقيقي بگنجد در نهايت آنچه اطلاق عنوان « اقتصاد فرهنگ و هنر» را به آثار اين مجموعه موجه مي سازد اين الزام است كه اين پژوهش ها در هر حالت از سويه هاي اقتصادي تحقيق و داده ها آمار شواهد و مستندات اقتصادي غفلت نورزند.