كوشيدم به شما نشان دهم كه بنيان عيني مفهوم جامعه شناسي در ماهيت مفهومي خود عينيت اجتماعي نهفه است يا در رابطه انتزاعي كه مبادله وارد جامعه مي كند . به عبارت ديگر كليتي كه در آن زندگي مي كنيم و آن را در هر يك از كنش هاي اجتماعي مان حس مي كنيم نه به با هم بودن ي كه در بر گيرنده همه ماست بلكه به اين واقعيت مشروط است كه ما اساسا در نتيجه روابط انتزاعي مبادله از هم جداييم جامعه صرفا وحدت اجزاي جداگانه نيست بلكه وحدتي است كه در واقع صرفا برساخته فرايندهاي جداسازي و انتزاع است . از اين بابت جامعه نقطه مقابل همه مفاهيم ارگانيستي ي كل گراست .